سرویس جهان مشرق _ تحولات سیاسی و وضعیت میدان نبرد در لیبی به دوره حساس و تعیین کننده خود رسیده است. با دور شدن قوای ارتش ملی لیبی LNA به رهبری خلیفه حفتر از حومه طرابلس و پیشروی نیروهای دولت وفاق به سمت شرق، اندک اندک پای قدرتهای خارجی بزرگتر نیز که تا کنون از دور عرصه نبرد را زیر نظر داشتند به شکل مستقیم به این میدان باز میشود. اگر در ابتدای شروع بحران در سال ۲۰۱۴ و درگیری میان دولت طبرق و طرابلس شاهد رویارویی غیر مستقیم دو جناح طرفدار دولت وابسته به اخوان المسلین (ترکیه و قطر) با جناح مخالف (امارات و مصر) بودیم، به نظر میرسد کم کم دو ابر قدرت نظامی دنیا یعنی امریکا و روسیه نیز تصمیم به اعمال قدرت و اثرگذاری بر روند تحولات این کشور دارند.
دولت ترکیه در لیبی به دنبال چیست؟
تقریبا بر کسی پوشیده نیست که یکی از اصلی ترین راهبردهای رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه ترکیه از زمان به دست گرفتن قدرت در این کشور، تحکیم قدرت منطقه ای و بازگشت سیطره این کشور بر کشورهای همسایه مشابه با دوران اوج قدرت امپراطوری عثمانی بوده است.
البته ترکیه به خوبی میداند که امکان حمله مستقیم و اشغال خاک این مناطق در دنیای جدید وجود ندارد، بنابراین بایستی از طریق روی کار آمدن جنبشهای حامی یا حداقل همراه با تفکر این کشور(حزب عدالت و توسعه) در کشورهای حوزه نفوذ ترکیه و سرمایه گذاری و اجرای طرحهای بزرگ اقتصادی (به ویژه در حوزه نفت و گاز شرق دریای مدیترانه) سیطره خود را بر خاورمیانه و شمال افریقا اعمال کند.
شاید نخستین مورد در این زنجیره، تنش شدید سیاسی با رژیم صهیونیستی و اعلام حمایت از جنبش حماس در سال ۲۰۰۸ و پس از تجاوز ارتش اسراییل به نوار غزه بود که برای مدتها نقل رسانههای عربی و کشورهای اسلامی شده و محبوبیت زیادی را برای اردوغان و دولتش به همراه داشت؛ آنهم در شرایطی که بر کسی پوشیده نیست که ترکیه دارای روابط گسترده نظامی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی بوده و کشمکش و تنش لفظی میان رهبران این کشور با رژیم صهیونیستی بیشتر به منظور همان جلب توجه در افکار عمومی جهان اسلام است.
دومین تلاش ترکیه برای گسترش حوزه قدرت خود، قماری بزرگ در منطقه ای بود که در دوران امپراطوری عثمانی به نوعی کمربند قدرت این کشور و مرز میان حوزه اوراسیا و شمال افریقا محسوب میشد : سرزمین شام
قمار ترکیه بر سر سقوط دولت سوریه و قدرت گرفتن گروههای تحت حمایتش اما با حمایت محور مقاومت و حضور نظامی روسیه در این کشور با باخت بزرگی همراه شد و تقریبا از سال ۲۰۱۷ و فتح شهر حلب توسط ارتش سوریه، سیاستمداران ترک به این نتیجه رسیدند که برنامه سیطره بر خاک سوریه پایان یافته و بهتر است این کشور به دنبال طرحی برای ایجاد منطقه امن در شمال سوریه مشابه آنچه تا کنون شاهد آن بودهایم باشد.
بنابراین ترکیه تصمیم میگیرد به میدان نبردی دیگر وارد شده که حریفی به مراتب ساده تر را (نسبت به محور مقاومت و روسیه) در پیش رو داشته باشد : جنگ لیبی و حمایت از دولت وفاق ملی
از آنجایی که کشور امارات و متحدش عبدالفتاح السیسی رییسجمهور فعلی مصر عامل سرنگونی محمد مرسی رییسجمهور پیشین مصر در سال ۲۰۱۳ بودند، دولت ترکیه علاوه بر منفعت بردن از قدرت گرفتن جریان وابسته به اخوان المسلمین در لیبی، به دنبال گرفتن انتقام از این دو کشور برای سرنگونی متحد پیشین خود نیز بود. اگرچه حمایتهای سیاسی و نظامی ترکیه از دولت وفاق از همان سال ۲۰۱۴ و آغاز درگیری با ارتش ژنرال حفتر شروع شده بود، اما کمپین نظامی این کشور در لیبی از میانه سال ۲۰۱۹ رنگ و بوی دیگری به خود گرفت.
به هم خوردن موزانه قوا در لیبی و احساس خطر روسیه
اگر در ابتدای سال ۲۰۲۰ میلادی ارتش خلیفه حفتر و قوای اماراتی پشتیبان آنها همچنان به دنبال اشغال طرابلس پایتخت این کشور بودند، به ناگاه ظرف کمتر از ۲ ماه ارتش ترکیه با ارسال بیش از ۱۷ هزار نیروی مزدور از خاک سوریه که در گذشته علیه دولت سوریه، شبه نظامیان کُرد و تروریستهای داعش میجنگیدند تلاش میکند تا کمبود نیروی رزمی دولت وفاق نسبت به رقیب را جبران کند. در ادامه سیل کمکهای نظامی شامل پهپادهای تهاجمی Bayraktar TB۲، توپخانههای دقیق هدایت شونده و استفاده حداکثری از توان تکنولوژیک و فرماندهی بر اساس استاندارد ناتو موجب میشود تا نیروهای تحت حمایت ترکیه طی ضد حملهای بزرگ کلیه مناطق غربی و حومه شهر طرابلس را از قوای حفتر بازپس گرفته و شروع به پیشروی به سمت شرق و مناطق سنتی تحت نفوذ دولت طبرق به رهبری خلیفه حفتر کنند.
ارتش امارات و مقامات شیخ نشین ابوظبی که در خود توان رویارویی با ترکیه را نمیدیدند، در اقدامی عجیب که خشم مقامات امریکا را به همراه داشته است از دولت روسیه تقاضای کمک و حمایت از ژنرال حفتر میکنند. البته در یک سال اخیر نیز تعدادی از نیروهای گروه موسوم به "واگنر" که استعداد انها حدود ۲ هزار نفر تخمین زده میشود در صفوف ارتش حفتر مشغول نبرد بودند که حتی مجهز به چند واحد سامانه پدافندی پانتسیر نیز بودند، اما اینبار اماراتیها خواستار حضور مستقیم روسیه و ورود جنگندههای این کشور به خاک لیبی شدند. ظاهرا امارات کلیه هزینههای مربوطه شامل خرید جنگنده های پشتیبانی و اجاره خلبان برای به پرواز درآوردن آنها را متقبل شده و این جنگندهها از ماه گذشته میلادی وارد خاک لیبی و پایگاه هوایی الجفره شدند.
در خصوص تعداد دقیق این جنگندهها اطلاعات دقیقی وجود ندارد اما بر اساس بررسی تصاویر ماهوارهای پایگاه هوایی حمیمیم در خاک سوریه(به عنوان مبدا پرواز جنگندههای روسی) و همچنین اطلاعات منتشره توسط مرکز فرماندهی افریقا ارتش امریکا و تصاویر ضبط شده توسط پهپادهای امریکایی از نقل و انتقال این جنگندهها، تخمین زده میشود حدود ۱۵ تا ۲۰ فروند جنگنده از دو مدل Mig۲۹ و Su۲۴ برای حمایت از ارتش ملی لیبی و جلوگیری از پیشروی بیشتر نیروهای تحت حمایت ترکیه به خاک لیبی وارد شدهاند.
بر طبق اعلام منابع غیر رسمی این جنگندهها در روزهای گذشته حملات هوایی خود را به مواضع نیروهای تحت حمایت ترکیه در غرب شهر سرت آغاز کرده و تلاش میکنند مانع از تصرف این شهر توسط دولت وفاق ملی لیبی شوند.
اظهارات رسمی اردوغان در خصوص طرح بهره برداری از میادین نفتی لیبی
اگرچه در گذشته بارها کارشناسان به اهداف اقتصادی ترکیه در خصوص منابع گازی شرق مدیترانه و توسعه میادین نفتی لیبی اشاره کرده بودند اما سخنرانی چند شب پیش رجب طیب اردوغان در خصوص عزم ترکیه برای تصرف مناطق نفتخیز لیبی حسن ختامی بر تحلیل های غیر رسمی گذشته بود.
اردوغان در سخنان خود کلیدواژه هایی را به کار برد که نشان دهنده عزم جدی این کشور برای حمایت از دولت وفاق و پیشروی بیشتر این نیروها به سمت شرق و عمق مناطق تحت کنترل خلیفه حفتر بود. نخستین مورد تاکید اردوغان بر عملیات نیروهای دولت وفاق برای تصرف پایگاه هوایی الجفره در مرکز لیبی بود که مهمترین پایگاه هوایی تحت کنترل رقیب و محلی است که جنگندههای روسی به تازگی در آن مستقر شدهاند. این مسئله به معنای رویارویی مستقیم و تمام عیار با دخالت نظامی روسیه در این کشور است و قطعا طرف مقابل نیز برنامه مشخصی برای جلوگیری از پیشروی بیشتر و بلندپروازی بی پایان ترکیه در خاک لیبی خواهد داشت.
مسئله دیگری که اردوغان به آن اشاره کرد تصرف شهر سرت و مناطق اطراف آن برای کنترل منابع نفتی لیبی و آغاز بهره برداری از این میادین بود. این کلید واژه البته اندکی نیز نشان دهنده ضعف اردوغان در شناخت جغرافیای شمال لیبی بود زیرا هلال نفتی لیبی در منطقه ای دورتر از شهر سرت و در مثلث "راس لانوف، برقه و بن جواد" قرار گرفته است که فاصله قابل توجهی تا شهر سرت و حومه آن دارد.
اما به هر ترتیب تصرف پایگاه الجفره یا هلال نفتی شمال لیبی هر دو به معنای عبور از تمامی خطوط قرمز جناح رقیب(شامل روسیه-مصر-امارات و دولت حفتر) خواهد بود و احتمالا این کشورها از حداکثر ظرفیت خود برای جلوگیری از طرح جسورانه ترکیه و سرنگونی دولت زنرال حفتر استفاده خواهند کرد.
در این میان نقش قوای نظامی روسیه به علت ضعف ذاتی مدیریت نظامی و فرماندهی دو ارتش عربی امارات و مصر، بسیار تعیین کننده خواهد بود؛ به ویژه اینکه دولت روسیه به خوبی میداند سیطره کامل ترکیه بر خاک لیبی و احتمال قدرت گرفتن مجدد اخوان المسلمین در مصر بر اثر بحران اقتصادی این کشور و امکان حمایت لجستیکی از مخالفین از خاک لیبی و همچنین حضور فعلی ترکیه در شمال سوریه میتواند موجب از دست رفتن حوزه نفوذ روسیه در منطقه شرق دریای مدیترانه شود.